|
کاریکلماتور و سهراب گل هاشم چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ :: 10:19 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
![]() گفت وگویی با سهراب گل هاشم به بهانه انتشار اولین کتاب سه زبانه کاریکلماتور
کاریکلماتور کوتاه و کوبنده استنویسنده : محدثه عارفی
کاریکلماتور به چه معناست؟ کاریکلماتور جملههای کوتاه و کوبندهای است که به ناهنجاریهای اجتماع اشاره میکند و از دل فرهنگ خودمان بیرون آمده است. کاریکلماتور یک گونه ادبی وارداتی به ادبیات ما نیست. کافی است کمی در ضربالمثلهایی که از هزاران سال پیش وجود داشته و نسل به نسل و دهان به دهان چرخیدهاست دقیق شویم تا نمونههای بینظیری از کاریکلماتور را پیدا کنیم. مثلا «زبان سرخ، سر سبز میدهد بر باد» یا «در دروازه را میشود بست ولی در دهان مردم را خیر» نمونههایی از همین ضربالمثلها هستند. پرویز شاپور، پدر کاریکلماتور ایران، برای اولین بار به این گونه ادبی هویت داد و آن را به نام خود ثبت کرد. چرا نام این جملهها «کاریکلماتور» شد؟ ترکیب و اسم کاریکلماتور را «احمد شاملو» انتخاب کرد. خودش در اینباره میگوید: «من نامی بر کارهای شاپور نهادم که خوشبختانه جا افتاد و پا گرفت.» البته بعدها تعابیر جالبتری هم برای آن عنوان شد. مثلا «عمران صلاحی» و «صابری فومنی» اعلام کردند که «کاریکلماتور، کاریکاتور کلمات است.» ولی در اصل شاملو کلمه خارجی «کاری» به معنی خنده را با «کلمه» ترکیب کرد و کاریکلماتور شکل گرفت.
چه شد که به سراغ نوشتن کاریکلماتور رفتید؟ من از 15 سالگی عاشق جملات کوتاه، طنز و تاثیرگذار بودم. حین تماشای فیلم یا مطالعه کتاب جملات تاثیرگذارشان را یادداشت میکردم. در همان زمان با کارهای مرحوم شاپور آشنا شدم. 4 سال بعد از آشنایی با کارهای شاپور جذب روزنامه شدم. بعد از انقلاب چند سالی به فرانسه رفتم. در آنجا هم بیکار ننشستم. شنیده بودم شاپور تحت تاثیر «ژیلبرت سیبرون» فرانسوی بوده است پس سعی کردم با کارهای او آشنا شوم. از جملات ژیلبرت این است: «جنگل در میان درختان پنهان شده است.» این جمله تعجب و تبسم دارد ولی ما را به وجد نمیآورد. آنجا راه خودم را پیدا کردم چون ما جملاتی را دوست داریم که در آن تبسم به همراه تفکر بیاید. در واقع میخواهیم توجه مخاطب را به موضوعی جلب کنیم که به سادگی از کنار آن گذشته است. مثلا: «شهرداری راه پولدار شدنش را آسفالت میکند.» اولین جملههایی که بهصورت کاریکلماتور نوشتید چه بود؟ یک زمانی به هندوانههای شیرین میگفتند پرآب و الان به شیر پاستوریزه. وقتی چشمهای نخودیش را دیدم از آبگوشت خوشم آمد. عشق یک خواب شیرین است و ازدواج ساعت شماطهدار.
از کتاب جدیدتان که به سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی است، بگویید. عمران صلاحی درباره با کتاب کاریکلماتور میگوید: «کاریکلماتور کتابی است که میتوانید آن را از هرکجا که دلتان خواست بخوانید و لذت ببرید، حتی از آخرش.» این جمله تعبیر کوتاه و درستی در رابطه با کتاب من است. کتاب «قلم کم حرف» بیش از 1000 جمله دارد. 2 سال با آقای اندیشه قدیریان استاد ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی برای نگارش آن وقت گذاشتیم. حتی جملات را به کشورهای مختلف فرستادیم و از تاثیر جملات بر روی مردم دیگر نقاط دنیا مطمئن شدیم بعد تصمیم به انتشار کتاب به سه زبان گرفتیم و حالا استادان میتوانند از این جملات برای دانشجوهای خارجی استفاده کنند یا حتی میتوانیم برای ترویج فرهنگ مطالعه به دوستهای خارجیمان این کتاب را هدیه کنیم. از آنجا که متن کتاب طنزی وفادار به اجتماع است به دلیل جملات کوتاه، مختصر و تاثیرگذار برای استفاده در شبکههای مجازی هم مناسب است. حتی میتوان در زندگی روزمره از آن استفاده کرد زیرا هم غیرمستقیم منظور را میرساند و هم جملهای است زیبا که باعث کدورت نمیشود. در ضمن چون جملات کوتاه است سرمایهگذاری خوبی برای وقتی است که در مترو، اتوبوس و ... هدر میشود.
چرا اسم کتاب را گذاشتید «قلم کمحرف»؟ نام کتاب در یک فراخوان عمومی انتخاب شد که از مردم خواستیم اسمهایی که به نظرشان زیباست را پیشنهاد کنند. دهها نام فرستاده شد. یکی از آنها نام فعلی کتاب است که از جمله خودم «قلم کم حرف، عمرش طولانی است» برگرفته شده است. یک نام خوب دیگر «کلمات کاری» بود که اشاره به زخم کاری داشت.
اگر کسی بخواهد کاریکلماتور بنویسد اصول و قواعد آن را از روی چه کتاب یا مقالهای باید مطالعه کند؟ برای آشنا شدن با کاریکلماتور مقاله دکتر «سیروس شمیسا» که از بزرگان ادب ما هستند مفید است. البته کتاب «کاریکلماتور در گستره ادبیات فارسی» که مولفهای آن «یحیی طالبیان» و «فاطمه تسلیم جهرمی» هستند، کتاب کاملی است و حتی خرید اینترنتی هم دارد و به راحتی میتواند در دسترس دوستداران قرار گیرد. در این کتاب بهترین آثار پرویز شاپور، خودم، آقای گلکار، آقای فرجاللهی و ... را بررسی کردند. برای آشنایی با کاریکلماتور این کتاب را پیشنهاد میکنم. برای نوشتن کاریکلماتور چقدر وقت میگذارید؟ ممکن است یک جمله ذهنم را یک هفته، ده روز یا حتی یک ماه مشغول کند، بعضیوقتها ممکن است جملهای در یک ساعت نوشته شود. برای نوشتن کاریکلماتور باید سوژههای روز، سوژههایی که غم یا شادی در آنهاست و ذهن را مشغول میکند انتخاب کرد و دهها جمله نوشت. از بین آنها خط زد، حذف و اضافه کرد، جای فعل و فاعل را تغییر داد تا یک جمله خوب خلق شود.
برای ماندگار شدن اثر کاریکلماتور چه باید کرد؟ برای کاریکلماتور اصول و قواعد خاصی پیدا نشده است ولی به نظرم چینش و ساختار کلمات، ترکیب واژگان استفاده درست از صنایع ادبی یک کاریکلماتور خوب میسازد. در کاریکلماتور جمله باید کوتاه و زیبا باشد و پیام جالب و به روزی در خود داشته باشد. البته خیلی از جوانها جملات زیبا و ماندگاری خلق میکنند و فکر میکنند کاریکلماتوریست خوبی شدهاند در حالی که باید به کمیت هم توجه کرد. مثلا خودم بیش از پنج هزار جمله دارم که شاید هزار جمله آن مورد توجه مخاطبان باشد.
آینده این گونه ادبی را چطور میبینید؟ به آینده کاریکلماتور خوشبینم، چون هر روز به مخاطبان آن اضافه میشود. مثلا در سالی که گذشت چهار پایاننامه به کاریکلماتور و به طور خاص به کار من اختصاص داشت که این نشان از علاقه و استقبال زیاد جوانان دارد. در حال حاضر سخنرانان و سیاستمداران بزرگ هم برای تاثیرگذاری کلامشان زیاد از کاریکلماتور استفاده میکنند. اگر بخواهید از گذشته تا الان بهترین طنزنویسها را انتخاب کنید، مطالعه آثار کدام طنزنویس را به جوان امروز پیشنهاد میدهید؟ من از نثر طنز کسانی مثل صابری فومنی، عمران صلاحی و زرویی نصرآباد واقعا لذت میبرم. در واقع ما کتابهای طنز خوب زیاد داریم الان وقتش است که کتابخوانها زیاد شوند. روزنامه خراسان چهارشنبه 11 اسفند ماه 1395 شماره 19487 http://jeem.ir/article/magazine/7617 پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۵ :: 14:44 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
25 بهمن ماه 1395 ساعت 10 صبح رادیو فرهنگ در برنامه چاپ اول
سومین کتاب سهراب گل هاشم به نام « قلم کم حرف » گلچین از کاریکلماتورهای ایشان از چهل سال پیش تا کنون را در بر می گیرد. این اثر در ۴۱۷ صفحه، با تیراژ ۱۱۰۰ نسخه در قطع وزیری از سوی نشر افراز (ناشر برگزیدۀ تئاتر، ادبیات نمایشی و ادبیّات داستانی ۱۳۸۸) به چاپ رسیده و شاملِ «طنزهای عبارتی» و «طنزهای موقعیت» است. حدود ۱۵۰ «طنز موقعیّت» این کتاب نیز که برگردانِ آن به دیگر زبان ها، امکان پذیر و برای مخاطبان غیرفارسی زبان، قابل درک و فهم بوده، از سوی دکتر اندیشه قدیریان به انگلیسی و عربی ترجمه شده که چند و چون ترجمۀ آنها نیز در مقدمه وی بر کتاب بیان شده است.
همچنین فرشته نمد کلاهی، نرگس محمدی و مجید مهجور با تصویرگری هنرمندانه خود، ترجمانی بصری از منتخب جملات این مجموعه ارائه کرده اند که در نوع خود بسیار زیبا و ممتاز شمرده میشود.
برنامه ی چاپ اول رادیو فرهنگ روز دوشنبه ۲۵ بهمن ماه ۹۵ ساعت ۱۰ صبح مصاحبه ای را با سهراب گل هاشم انجام داده که می توانید در لینک زیر گوش کنید : فایل صوتی مصاحبه با سهراب گل هاشم در رادیو فرهنگ سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ :: 12:21 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
هایکو، کاریکلماتور و اساسا مینیمال نویسی از شیوههای نوشتاری است که بی شک تا حدود زیادی با پیشرفتهای علمی و تکنیکی جهان امروز که بیراه نیست اگر این روزها را قرن اعجاز و ایجاز بنامیم، تناسب و توافق شگفتی دارد. به سبب چاپ سومین کتاب «سهراب گل هاشم» در این رابطه با این هنرمند پرکار مشهدی گفت وگو کردیم که در ادامه میخوانید.
جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ :: 13:30 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
کاریکلماتور ، به اندیشه واداشتن مخاطبان
هنر کاریکلماتوریست این است که با پردازش های سنجیده ، سوژه ای معمولی را دستمایه خلق یک هنر زبانی قرار دهد.
همانطورکه روز و روزگار و دنیای مدرن با سرعتی باورنکردنی در حال گذار و دیگرگونی است ،ادبیات هم موازی با این تحولات شگرف سعی در آیینه شدن برای انعکاس این دگردیسی ها دارد.یکی از مولفه های بسیار مهم در هنر و ادبیات امروز ایجاز و خلاصه گویی است که شاید مهمترین عنصر و شناسه ادبیات معاصر مخصوصا در حوزه شعر و داستان باشد.ظهور و بروز داستا ن های کوتاه ،طرح ها و هایکو ها از مویدات این ادعا هستند که همواره در فضای ادبی معاصر جولان داده اند. کاریکلماتور هم از گونه های ادبی و مدرنی است که نسبت به دیگر قالب های نوشتاری نوظهور به حساب می آید اما با همین مدت کم هم که ازابداع آن می گذرد توانسته گام های بلندی را در راه اعتلای فرهنگ و نقد مسایل اجتماعی بردارد.کاریکلماتور که به روایتی تلفیق کلمه و کاریکاتور است و سعی در بزرگنمایی و یا حقیقی نمایی مسایل پیرامون دارد امروزه دربین جوانان، علاقمندان بی شماری را به خود اختصاص داده است.اما ما برای گفتگو در این زمینه به سراغ "سهراب گل هاشم" پیشکسوت شناخته شده کشور در رشته کاریکلماتوررفتیم و مباحثی را با این هنرمند خراسانی مطرح کردیم که از نظر گرامیتان خواهیم گذراند.گل هاشم چندین تالیف موفق در حوزه کاریکلماتور دارد و بیش از چهار دهه با مطبوعات در این زمینه همکاری می کند. گفتنی است چندین پایان نامه کارشناسی ارشد و رساله دکترا در مورد آثار او تا کنون به رشته تحریر در آمده است
**یک کاریکلماتور موفق بیشتر به سوژه مربوط می شود یا به پردازش کاریکلماتور؟
به عقیده من ، توفیق یک کاریکلماتور ، بیشتر مرهون پردازش جملات است. از یاد نباید برد که کاریکلماتور یک هنر زبانی است و عیار طنزهای عبارتی در این گونه ادبی بسیار بالاتر از عیار طنزهای موقعیت است و از این رو ، هنرمندانگی کاریکلماتورهای بیان محور بیش از کاریکلماتورهای سوژه محور،ارزیابی می گردد.
هنر کاریکلماتوریست در این است که سوژه ای بسیار معمولی را دستمایه خلق کاریکلماتور قرار دهد، و این مهم ، جز از طریق پردازش های سنجیده امکان پذیر نیست.
**فکر نمی کنید یک مقدار کاریکلماتور دچار تکرار و ایستایی شده باشد؟
کاریکلماتور از زیر بنایی به نام " زبان " برخوردار است و ذاتی پویا و دینامیک دارد، بیداری ذهن یک کاریکلماتوریست با تجربه ، مسلما بدور از خصلت های ایستا خواهد بود.
به باور من کاریکلماتور ، بارزترین گونه زبان است که سعی در به جنبش درآوردن فکر مخاطبان دارد ، پس محال به نظر می رسد که خودش عاری از پویایی و حرکت باشد.
حرکت جزئی از ذات و جوهره کاریکلماتور است.
** شما در کاریکلماتور موافق نقد بی رودرواسی و مستقیم هستید؟
یکی از ویژگی های هنری کاریکلماتور، استفاده از آرایه ی ادبی " ایهام " است.
این آرایه ، درکنار آرایه کنایه ، صراحت گریزی و بیان غیر مستقیم انتقادات را موجب می گردد.
با این وجود ، در کارنامه من ، هم نقد صریح و بی رودرواسی مشاهده می شود و هم نمونه های متعدد از نقد های تلویحی و غیر صریح.
البته نقد ، هنری تخصصی است و ناقد کاریکلماتور باید مطالعه عمیقی در این امر داشته باشد.
صدق او نقدی است اندر خدمتت نیکو عیار
چند بر سنگش زنی گر ناقدی داری بصیر
انوری
فکر نمی کنید یکی از معضلات دیگری که کاریکلماتور به آن دچار است خود سانسوری است؟
کاریکلماتور، هم ممکن است همانند دیگر گونه های ادبی ، مبتلا به خود سانسوری شود.
اما می توان با کسب مهارت در به کارگیری هوشمندانه از ظرفیت های زبان ، و بهره جستن از آرایه های ادبی ، بسیاری از سخنان " مگو" را گفت.
** آینده و چشم انداز کاریکلماتور را چگونه می بینید ؟
چنان که استاد سیروس شمیسا متذکر گردیده اند ، کاریکلماتور یک گونه ادبی است و رونق آن در سال های اخیر ، بیش از گذشته مشاهده می شود.
شمار قابل ملاحضه ای پایان نامه هایی که با موضوع کاریکلماتور و تحلیل ودسته بندی انواع آن نوشته می شود ، این نوید را می دهد که در آینده ای نزدیک , این نوع ادبی دست کم در قالب دو واحد درسی در رشته ی زبان و ادبیات فارسی تدریس گردد و رمز و رازهای هنری نهفته درآن ، مورد باز شناسی واقع شود.
** سخن آخر ؟
کاریکلماتور ، الگوی باریک بینی ، سنجیده گویی و ایجاز است.
سخنی است که در عین کوتاهی ، تاثیراتی بس عمیق بر ذهن و نگاه مخاطب می گذارد.
این گونه ادبی ، با سرعت زندگی بشرعصر حاضر ، تناسب بسیاری دارد و می تواند در زمانی اندک ، نمایه هایی ژرف و تامل برانگیز را به مخاطبانش منتقل کند.
پس خوب است که برای خلق و تولید چنین جملاتی ، بینش خود را در رویارویی با موضوعات زندگی ، وسعت دهیم و قابلیت های زبان مادری مان را برای تبیین هنرمندانه آن موضوعات ، بشناسیم
و اما چند کاریکلماتوراز سهراب گل هاشم:
*کتاب " یار " مهربانی است که با همسرتان هیچ مشکلی ندارد
*ریاضی را دوست دارم اما با جبر مخالفم
*ساعت لاشه زمان است که بروی دست سنگینی می کند
*آدم های خسیس ، عاشق حرف مفت هستند.
*زیبایی اش را به لوازم آرایشی اش تبریک گفتم.
*آدم های فقیر نه "مشت " دارند و نه "پشت"
*تو و من ، تومن ها می ارزیم. خراسان رضوی ، محمد رضا سر سالاری خبرنگار همشهری
روزنامه همشهری یکشنبه 12 اردیبهشت ماه 1395 شماره 6807 چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۲ :: 16:38 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
نویسنده «چند قدم به حرف حساب» این کتابها را پیشنهاد میدهد؛با هم بخوانیم این هفته به سراغ سهراب گل هاشم، نویسنده کتابهای کاریکلماتور «گاه گاهی زندگی شوخی نیست» و «چند قدم به حرف حساب» رفتیم تا او برایمان چند کتاب را برای خواندن معرفی کند. اولین کتابی که به شما معرفی میکنم کتاب «بحر طویل های هُدهُدمیرزا» نوشته ابوالقاسم حالت است. این کتاب حاوی بحر طویلهایی ميباشد که شاعر در طول 30سال همکاری با نشریات مختلف سروده است. وی زبانی روان، ساده و زیبا دارد و گاهی با هنجارها شوخی میکند و برخی مواقع نیز به ناهنجاریهای اجتماعی اشاره دارد. شعرهایش ریتم خاصی دارد و پندآموز است. او در شعرهایش به ضربالمثلها و مناسبتها توجه خاصی کرده و مثلا برای سیزدهبهدر شعر معروفی دارد؛ همچنین از این شاعر «دیوان خروس لاری» را هم پیشنهاد میدهم.
میدهم. بسیاری از کارشناسان عبید را پدر طنز ایران دانستهاند. همچنین دکتر حسین جوادی کتاب «تاریخ طنز» در ادبیات فارسی را نوشته که کتابی ارزشمند است. مرحوم قهرمان کتاب «صیادان معنی» که برگزیده اشعار سخنسرایان شیوه هندی است را گردآوری کرده است که در نوع خود کتابي ارزشمند محسوب میشود. وی، سبک هندی را سرلوحه کارش قرار داده بود و بر روي اين سبک کار میکرد و عاشق آثار صائب تبریزی بود. در پایان هم خواندن کتاب شاهنامه را به همه پیشنهاد میدهم. عاشق این کتاب هستم و این کتاب باعث افتخار همه ایرانیهاست و یک بار خواندنش لازم است. مانی فرخد روزنامه شهرآرا یک شنبه 5 خرداد 92 شماره 1139 http://shahrara.com/news/1392/3/5/pdf/13.pdf
سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۱ :: 12:33 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت
بوده است,البته آشنایی اش با «کاریکلماتور» با خواندن آثار شادروان «پرویز شاپور» بود. اولین کاریکلماتورهای خود را در سال 1355 در «روزنامه خراسان» به چاپ رساند.در جوانی برای ادامه تحصیل ,عازم فرانسه شد و در آنجا بود که با آثار ژیلبرت سیبرون فرانسوی آشنایی پیدا کرد.او طنزپرداز و نویسنده ی جملات فکاهی بود و در جایی گفته شد که «شاپور» نیز از همین نویسنده متاثر بوده است.تا کنون دو کتاب: «گاه گاهی زندگی شوخی نیست» و «چند قدم به حرف حساب» از «گل هاشم»منتشرشده است.وی تا کنون با نشریات «صنعت وکارآفرینی» ,«مکتوب» ,«بچه مشد» ,«اقتصاد و زندگی»,«سلامت» , «قدس» ,«چنته» ,«ستون آزاد» ,«خراسان» و تعداد زیادی از نشریات (24نشریه) کشورهمکاری کرده است,همچنین تنها داور مسابقات کاریکلماتور بود که سال گذشته توسط فرهنگسرای«خاوران»برگزار شد. «گل هاشم» در مورد کاریکلماتور می گوید :« به نظر من کاریکلماتور, زبان گویایی ست که شوخی می کند , می خنداند و به طعنه سخن می گوید , به ناهنجاری ها شلیک می کند و گاهی نا ملایمت ها و سختی های زندگی را با طنز تلخ بیان می دارد».تلفظ کاریکلماتور کمی مشکل است و معنی آن در هیچ فرهنگ لغتی به درستی نیامده است, وقتی از شاملو پرسیدند که چرا این نام را انتخاب کردی و معنی آن چیست ؟ گفت : من یک کلمه فرنگی و یک کلمه ایرانی رادر کنار هم قرار دادم , «کاری» به معنای خنده و «کلمه» هم که فارسی است و در نهایت , شد کاریکلماتورو در جایی دیگر , می گوید: نامی جدید برای کارهای شاپور ساختم که خوشبختانه پا گرفت و جا افتاد موضوع روز و پیام داشتن از مهم ترین ویژگی های یک کاریکلماتور خوب است , البته استفاده از عنصر زیباسازی کلمات ( ترتیب واژگان , چینش و ساختار کلمات ) و همین طور تبسم و تفکر , به طوری که به دل مخاطب بشیند و ذهن او را وادار نماید که از سطح جمله , تونلی به عمق زده و با ورود به لایه های زیرین جمله با تفکری نو پیام را بگیرد , این را می توان از دیگر ویژگی های یک کاریکلماتور خوب دانست ولی در حال حاضر عده ای ازکاریکلماتوریست ها فقط با هنجارها شوخی کرده و گاهی جملات زیبایی را هم خلق می کنند , اما من فکرمی کنم که مخاطبان زیادی نداشته و مطمعن ام که در آینده ای نه چندان دور , از آن کمتر استقبال می شود.انسان امروز , بی حوصله است و دوست دارد با یک جمله کوتاه به لذت برسد و کاریکلماتور به همین دلیل مورد توجه قشر تحصیل کرده و روشنفکر , به ویژه دانشجویان و جوانان و در کل , قشر عظیمی از جامعه قرار گرفته است. مرحوم شاپور راه را باز کرده ؛ اما مهم چگونه ادامه دادن این راه است ,شاید جملات شاپور و خیلی از پیروانش , همان سبک سال ها قبل باشدکه با تبسم , مخاطب را وادار به تعجب می کرد , همان سبک«ژیلبرت سیبرون» که می گفت درختان , جنگل را درون خود پنهان کردند و یا ... اما من فکر می کنم که کاریکلماتور مخاطبانی آگاه و اندیشمند داردو دیگر تبسم و تعجب جواب نمی دهد. نمونه هایی از کاریکلماتورهای سهراب گل هاشم شاید زیباترین منحنی جهان لبخند باشد. برای شستن قالی , اول به گل هایش آب داد. زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت. با «خون دل» زندگی ام در جریان است. همیشه درست می گویم , اما نمی دانم چرا حق با دیگران است. بعضی ها با طنز شیرین نان می خورند و بعضی ها با نان شیرین , طنز می گویند. برای آنکه «آینده»اش را خراب کنند «حال»اش را گرفتند. حتی موهایم هم می دانند که پایان شب سیه سپید است. خیلی از معتادها تابلو هستند اما ارزش هنری ندارند! شاید با «ارز»معذرت , مشکل تورم حل شود! اگر حرف مفت را می خریدند , خیلی ها میلیاردر بودند. تا اسفند دود نکنی , بهمن سقوط نمی کند. قبل از اینکه « پایتان » بلغزد , «دست» نگاه دارید. آنقدر در خودم فرو رفتم که سر از قوزک پایم در آوردم. به قدری شکمو بود که حرف هایش را هم می خورد. قلمی که مغز ندارد حتما آبرویت را خواهد برد. بهترین راه برای حفظ آثار باستانی همچنان در زیر خاک بودن آن است. من با رویا زندگی می کنم و رویا با دیگری. دلی که هر رهگذری را بپذیرد , مثل اجناس حراجی «بُنجل» است. پُر بودن حساب بانکی , باعث خالی شدن کینه های زناشویی می شود. وقتی کلاهتان پس معرکه باشد , تازه اول معرکه اید. هر وقت کاسه صبرم لبریز می شود , جُرعه ای از آن را می نوشم. با «چشمک» خورشید خانم , آدمک برفی از «خجالت» آب شد. در عکس دو نفره ما جای تو همیشه خالی ست. نوه ام از مینی«بوس»های من کلافه شد. دل تان بزرگ باشد , بزرگ کردن شکم که کاری ندارد. با دیدن قبض آب , برق از سرش پرید. واژه سکوت , نیازی به مترجم ندارد. سخنان خوب گوش های نا آگاه را آزار می دهد. ذهنم کلمات را به بازی گرفته و رفتارم زندگی را. بعضی از خیابان ها دو طرفه اند و بعضی یک طرفه , اما خیابان بی طرف نداریم. نیامدی نگاهم دست خالی برگشت. گاهی اوقات«کلیه»امورم درد می کند. بعضی از آدم هادر ظلمات اندیشه خود غرق می شوند. بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم. آن قدر دست روی دست گذاشت که پا روی دُمش گذاشتند. برای پولدارها زندگی «جاری»است و برای بی پول ها«زن بابا». دروغگو آدم بدی نیست,چون می داند حقیقت تلخ است؛لذا باعث اوقات تلخی مردم نمی شود. باز هم فراموش کردم فراموشش کنم. پلیس شخصی است که نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد بود. پیری دورانی است که انسان قادر به بی وفایی به همسرش نیست. وجدان چیزی است که انسان را از لذت بُردن هنگام گناه باز می دارد. بارمان همراه منابع : 1_ گفت و گوی نویسنده با سهراب گل هاشم 2_ گوشه ای از کتاب در دست انتشار « برای مُردن عمری فرصت دارم»؛ نوشته بارمان همراه , انتشارات گیل آسا 3_ وبلاگ رسمی «سهراب گل هاشم» 4_ روزنامه شهرآرا 17 مردادماه 1389 5_ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) 21 تیرماه 1389 نشریه تحلیلی , اطلاع رسانی و پژوهشی در استان گیلان _ رشت نخستین ماهنامه حقوقی شمال کشور ماهنامه دادگر شماره 27 خرداد و تیرماه 91 چهارشنبه ۲ آذر ۱۳۹۰ :: 17:30 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
گفت و گو با سهراب گل هاشم درباره کاريکلماتور
شليک به نا هنجاري ها
اولين کاريکلماتورهاي من در روزنامه خراسان چاپ شد متولد ارديبهشت ماه 1336 واز دوران نوجواني عاشق جملات قصار و طنز بوده است البته آشنايي اش با کاريکلماتور با خواندن آثار شادروان استاد پرويز شاپور بود . اولين کاريکلماتورهاي خود را در سال 1355 در"روزنامه خراسان"به چاپ رساند . براي تحصيلا ت عازم فرانسه شد و در آنجا بود که با آثار ژيلبرت سيبرون (فرانسوي)آشنا شد ، وي طنز پرداز و نويسنده جملات طنز بود و در جايي گفته شده که استاد شاپور از وي متاثر بوده است.در سال 1360 مجددا کار مطبوعاتي خود را در نشريات مختلف ادامه داد و تا کنون با نشريات زيادي همکاري داشته است. حاصل کارهايش در سال 86" کتاب گاهگاهي زندگي شوخي نيست "بود و با فعاليت بيشتر در سال 89 کتاب دوم به نام "چند قدم به حرف حساب" در نمايشگاه کتاب تهران همان سال رونمايي شد. و اينک گفت و گوي ما با او...
تعريف خود شما از کاريکلماتور چيست؟ به نظر من کاريکلماتور ، زبان گويايي است که شوخي مي کند ، مي خنداند و به طعنه سخن مي گويد ، به نا هنجاري ها شليک مي کند و گاهي نا ملايمات و سختي هاي زندگي را با طنز تلخ بيان مي کند . من به شخصه با اسم کاريکلماتور مخالف هستم نظر شما درباره اين اسم که احمد شاملو براي نوشته هاي پرويز شاپور انتخاب کرد چيست؟شما با اين اسم موافق هستيد؟ تلفظ کاريکلماتور کمي مشکل است و معني آن در هيچ فرهنگ لغتي به درستي نيامده است اما وقتي از شاملو پرسيدند که چرا اين نام را انتخاب کردي و معني آن چيست ؟ گفت که من يک کلمه فرنگي و يک کلمه ايراني را در کنار هم قرار دادم. «کاري» به معناي خنده و«کلمه» هم که فارسي است و در نهايت شد کاريکلماتور و در جايي مي گويد که نامي جديد براي کارهاي شاپور ساختم که خوشبختانه پا گرفت و جا افتاد . البته مرحوم صابري فومني«گل آقا» و عمران صلاحي عنوان کاريکاتور کلمات را به کاريکلماتور دادند اما سال 87 و 88 و 89 در تله تسکت تلويزيون در صفحه جام خنده که از کاريکلماتورهاي من استفاده مي شد ، به آن عنوان شوخي با کلمات را داده بودند. به نظر شما ويژگي يک کاريکلماتور خوب چيست؟ موضوع روز و پيام داشتن از مهمترين ويژگي هاي يک کاريکلماتور خوب است البته استفاده از عنصر زيبا سازي کلمات (ترتيب واژگان ، چينش و ساختارکلمات ) وهمين طور تبسم و تفکر ، به طوري که به دل مخاطب بنشيند و ذهن او را وادارنمايد که از سطح جمله تونلي به عمق زده و با ورود به لايه هاي زيرين جمله با تفکري نو پيام را بگيرد اين را مي توان از ديگر ويژگي هاي يک کاريکلماتور خوب دانست ولي در حال حاضر عده اي از کاريکلماتوريست ها فقط با هنجارها شوخي کرده و جملات زيبايي راهم خلق مي کنند ، اما من فکر مي کنم که مخاطبان زيادي نداشته و مطمئنم که در آينده اي نه چندان دور از آن کمتر استقبا ل مي شود. تفاوت کاريکلماتور با جمله قصار در چيست؟ مسلما جملات قصار، پند و اندرز و نصيحت مخاطب را دنبال مي کند اما کاريکلماتور با وارونه و متفاوت کردن معناي کلمات ،کمک مي کند که نگاه دقيق تري به پيرامون خود داشته باشيم ، نگاهي با تفکر به چيزهايي که شايد خيلي اوقات بي توجه از کنارش گذشته ايم . جايگاه کاريکلماتور را در مطبوعات چگونه ارزيابي مي کنيد؟ نظر به اينکه کاريکلماتور در ادبيات ايران به سرعت در حال رشد بوده و در چند سال اخير مورد توجه قشر عظيمي از جامعه قرار گرفته لذا در مطبوعات هم به خوبي جاي خود را باز کرده و علاقه مندان زيادي دارد. بيشتر نشريات علمي و صنعتي به دليل سرد و بي روح بودن فضاي صنعت ستون و يا صفحه اي ثابت را به کاريکلماتور اختصاص داده اند و همين طور ديگر نشريات فرهنگي اجتماعي و حتي نشريات بورس و اوراق بهادار که خواستار کاريکلماتور هايي با سوژه هاي روز هستند و اين روند همچنان روبه رشد است. استقبال نسل جوان از کاريکلماتور چگونه است؟ انسان امروز بي حوصله است و دوست داردبا يک جمله کوتاه به لذت برسد و کاريکلماتور به همين دليل مورد توجه قشرتحصيل کرده و روشنفکر به ويژه دانشجويان و جوانان و در کل قشر عظيمي از جامعه قرار گرفته است . من با استفاده ابزاري از طنز مخالفم اما چه ما بخواهيم و چه نخواهيم امروزه طنز جنبه تبليغي زيادي پيدا کرده از جشنواره هايي که برگزار مي شود بگيريد تا ستون هاي طنزي که در نشريات تخصصي حوزه هاي مختلف تعريف مي شود که به نوعي مي خواهند از طنز براي تبليغ محصولات حوزه خاصي استفاده کنند .به نظر من اين مسئله از جهاتي مثبت و از جهاتي منفي است. کاريکلماتور هم اين قابليت را دارد که در آگهي هاي تبليغي استفاده شود خود شما تا به حال از اين فعاليت ها داشته ايد؟اصلا چقدر با اين قضيه موافق هستيد؟ با نظر شما براي استفاده کاريکلماتور در آگهي هاي تبليغاتي موافقم ،البته آن طور که در کشورهاي صنعتي مرسوم است وبراي معرفي وتبليغ خدمات و يا کالا حتما از جملاتي استفاده مي کنند که به مخاطب شوک واردکرده و نام کالا را در ذهن اوثبت مي کنند در ايران کمتر عمل شده است ولي بيشتر اوقات براي پيشگيري از حوادث مختلف مثل آتش سوزي و يا رانندگي و... از جملات طنز گونه استفاده مي شود. بعضا ديده ام که خيلي از افرادي که امروزه کاريکلماتور مي نويسند به شدت تحت تاثير نوشته هاي پرويز شاپور هستند حتي اگر بخواهم صريح تر بگويم بعضي از اين افراد همان نوشته هاي مرحوم شاپور را با تغييرات جزيي به اسم خودشان ارايه مي دهند .به نظر شما با اين شرايط کاريکلماتور بعد از پرويز شاپور حرفي براي گفتن دارد ؟ استاد زرويي نصرآباد به درستي پيروان شاپور را به دو دسته تقسيم کرده است : دسته اول کساني هستند که ماهيت کار شاپور را با درک درست از کاريکلماتور شناخته اند و دسته دوم به صورت شکلي کار شاپور را دنبال مي کنند و فکر مي کنند هر جمله اي که گربه ، درخت ،ماهي و سنجاق قفلي داشته باشد کاريکلماتور است... در هر صورت شاپور راه را باز کرده اما مهم چگونه ادامه دادن اين راه است ، شايد جملات شاپور و خيلي از پيروانش همان سبک سال ها قبل باشد که با تبسم مخاطب را وادار به تعجب مي کرد همان سبک ژيلبرت سيبرون که مي گفت : درختان، جنگل را درون خود پنهان کرده اند و يا... اما من فکر مي کنم که کاريکلماتور مخاطباني آگاه و انديشمند دارد و ديگر تبسم و تعجب جواب نمي دهد بلکه جمله اي را مي پسندد که داراي پيام بوده و با تبسم او را وادار به تفکر نمايد ، مخاطب بايد بتواند با جمله ارتباط خوبي برقرار کرده و براي يافتن معني و مفهوم اصلي وارد لايه هاي زيرين جمله شود و اين هنر کاريکلماتوريست است که با استفاده از صنايع ادبي ،شوک هايي را به ناهنجاري هاي موجود شليک کند و مخاطب را وادار به انديشيدن نمايد. آينده کاريکلماتور را چگونه مي بينيد؟ خوشبختانه کاريکلماتور گونه اي است که مورد توجه قشر عظيمي از جامعه ما و همين طور مردم جهان با نام هاي ديگر بوده و در اين ميان سياستمداران توجه اي ويژه به آن داشته و هميشه با جملاتي خاص و عجيب و همين طور پر معنا همه را به حيرت وا مي دارند سياستمداراني همچون چرچيل که چاشني بيشتر سخنانش طنز و جملات کوتاه خاص و زيبا بود مطمئنا کاريکلماتور چه در خانواده طنز وچه به صورت يک گونه ادبي ،آن قدر رشد خواهد کرد که در آينده نزديک به صورت يکي از دروس دانشگاهي تدريس شود. روزنامه خراسان شماره ۱۷۹۸۸ اول آذرماه ۱۳۹۰ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ :: 15:46 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ :: 10:4 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
جرقه نخستين اين يادداشت از شنيدن يك خبر زده شد؛ حضور سهراب گلهاشم، كاريكلماتوريست مشهدي در سيماي
مركز سمنان. گلهاشم ميگويد: «من 53سال پيش در مشهد به دنيا آمدم اما از آنجا كه تبار سمناني دارم، به عنوان
مهمان برنامه تلويزيوني«جنگ شبانه» كه از شبكه استاني سمنان پخش ميشود دعوت شدم. چگونه است كه
دستاندركاران اين برنامه به رگ وريشه من توجه دارند و اين امر برايشان مهم است؟ و چطور ميشود كه لطف مسئولان
صداوسيماي خودمان در مشهد چندان شامل حال اهالي ادبيات شهر نميشود؟!»
صحبتهاي اين نويسنده متولد مشهد قابل تامل به نظر ميرسد. صداوسيما، پرمخاطبترين رسانه همگاني در ميان مردم است؛ اين سخني بجا و درست است. از سويي دیگر برخی بر اين باورند كه صرف وقت براي برنامههاي اين رسانه، اتلاف
وقت است كه اين نظر نيز شایسته بررسی است.
اما اين يك قاعده است و بنا به سرشت قواعد، ميتواند استثنا داشته باشد. وجود شبكههايي ويژه براي نخبگان كه اين شبكهها در كشور خود ما ايران، مصداق بارزش شبكه چهار سيما و شبكه فرهنگ راديوست، نهتنها به برخي نيازهاي
فرهنگي جامعه پاسخ ميدهد كه ميتواند به تريبوني براي –دست كم- تعدادي از خواص و فرهيختگان تبديل شود.
شبكههايي كه باعث ايجاد انگيزه در ايشان و همچنين شناساندن آنها به مردم ميگردد و اين احتمالا زمينهساز تعاملی
بيشتر ميان فرهيختگان و توده مردم خواهد شد.
چه خوب است كه صداوسيماي استاني ما، به اين مسئله توجه داشته باشد و ارتباط نزديكتري با نويسندگان و هنرمندان شهر فراهم سازد. در اين صورت، افزون بر اينكه ميتواند كيفيت برنامههاي فرهنگي خود را بالا ببرد، نخبگان را نيز كه
همواره از عدم علاقه و توجه خود به صداوسيما ابراز و احساس غرور ميكنند؛ به سوي خويش جذب ميكند. بديهي
است كه رويكرد اين طبقه به رسانهها، اعتباري دوسويه را رقم خواهد زد.
از سويي نخبگاني كه از نداشتن رابطههاي همگاني و انزوايي خودخواسته يا ناخواسته رنج ميبرند، به ياري رسانهاي چون صداوسيما معرفي ميشوند و اعتباري به دست ميآورند كه پيش از اين به هر دليل نداشتهاند يا شايد اين اعتبار از
طرف خيليها انكار شده است. نياز به تاكيد نيست كه سازوكار شايسته و بايسته در گزينش اين خواص و فرهيختگان
فرهنگي نيز بايد فراهم شود تا از آن طرف بام نيفتيم و از چهرههاي نالايق، تصويري باژگونه به خلق خدا ارائه ندهيم.
از سوي ديگر خود صداوسيما نيز ميتواند اعتباري به مراتب بيشتر بيابد و اين امر را با اهميتي كه براي گروه يادشده قائل ميشود، محقق سازد. اين شدني است؛ چراكه پيش از اين در سطح ملي، شبكه چهار چنين تجربهاي را پشت سر
گذاشته است و حتي شبكههاي استاني ساير استانها نيز آن را آزمودهاند. نمونهاش همين دعوت از برخي مشهديها در
صداوسيماي ديگر استانهاست!
روزنامه شهر آرا شنبه ۲۳ مرداد۸۹ شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۹ :: 19:58 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
در يكي از روزهاي پاياني تيرماه 89 بود كه تلفنم به صدا در آمد ، دوست بسيار عزيزم پيشكسوت هنرمند صدا و سيمای مركز سمنان آقاي ناصر طاهركرد بود . بعد از احوالپرسي هاي معمول ، ايشان اظهار داشت كه صدا و سيمای مركز سمنان برنامه ای تلويزيوني به نام "جنگ شبانه " را تدارك ديده كه به صورت زنده از مرکز شهرستان های استان پخش می شود . سهم شهرستان مهدیشهر ( سنگسر )از این مجموعه برنامه ها ، 14 برنامه در ۱۴ شب است که همزمان با اعياد شعبانيه و ميلاد مهدي موعود (عج) هر شب از ساعت 21 تا 22 در هوای پاك و كوهستاني سنگسر و در محل آبشار زيبا و در كنار مردم با نشاط و صميمي این شهر پخش می شود . او افزود : شما نیز دعوت شده ايد تا در روز يكشنبه سوم مرداد در اين برنامه شركت كنيد . با پرسش و پاسخ هایی که بین من و او رد و بدل شد ، دریافتم که در اين برنامه تلويزيونی چندين چهره برجسته جهانی و ملی ، چهره های ماندگار و محبوب ، هنرمندان برجسته آواز و موسیقي ايران ، استادان برجسته دانشگاه ها ، پزشكان متخصص و نام آشنا ، ورزشكاران مشهور ، و يك نويسنده و روزنامه نگار دعوت شده اند و از آنجا که این برنامه به مهدیشهر اختصاص دارد ، لذا می بایست کلیه مهمانان اصالت سنگسری (مهدیشهری ) داشته باشند . اسامی دعوت شدگان عبارت بو د از : ۱- دكتر احمد نادعليان ، دكترای فلسفه هنر ، استاد دانشگاه ، ابداع كننده دو سبك ماندگار در حوزه هنر محيطي جهان ، به نام های هنر رودخانه و گنج هاي پنهان .
شجريان
و نجوم
مخاطبان بيشتری را جذب اين برنامه ميكرد .
برنامه اي زيبا و ماندگار در مقابل دوربين سيما داشته باشم .
طاهرنژاد و کارگردانی مصطفی حسینی مقدم به روی آنتن رفت .
موفقيت بيشتر آرزومندم . دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹ :: 12:51 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
سهراب گلهاشم جلد سوم كاريكلماتورهايش را منتشر ميكند
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ایسنا) - تهران سهراب گلهاشم اين روزها در حال تدوين جلد سوم كاريكلماتورهايش است. به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين كتاب مانند دو جلد اول آن كه با نام «گاهگاهي زندگي شوخي نيست» منتشر شدهاند، مجموعهاي از كاريكلماتورهايي است كه گلهاشم در مجلهها و روزنامههاي مختلف منتشر كرده است. او ابراز اميدواري ميكند كه جملات اين كتاب به بيش از 2200 جمله برسد؛ جملاتي كه هم در ذهن مخاطب بنشيند و هم او را پس از تبسمي كوتاه، به تفكر وادارد. اين نويسنده ميگويد: كاريكلماتور در اصل، كاريكاتور كلمات است كه به ذهن مخاطب شليك ميشود، شوكي در او ايجاد ميكند و او را وادار به تفكر ميكند؛ چنانچه پس از يك بار خواندن، دوباره آن جمله را ميخواند. به گفتهي گلهاشم، اكنون وضعيت كاريكلماتور در كشور خوب است و افرادي در سراسر ايران در اين زمينه كار ميكنند. او كاريكلماتوري را خوب ارزيابي ميكند كه پيامي براي مخاطب داشته باشد. سهراب گلهاشم متولد ارديبهشتماه سال 1336 است. براي اولينبار در تابستان سال 1355، نوشتههاي او در يکي از روزنامههاي چاپ مشهد منتشر شد و از آن تاريخ تاکنون با بسياري از نشريات کشور با امضاي: هواي تازه، حبابي روي آب، پارازيت و سهراب همکاري دارد. پيشتر، كتابهاي «گاهگاهي زندگي شوخي نيست» و «چند قدم به حرف حساب» از اين نويسنده از سوي نشر افراز منتشر شده است. http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1569366&Lang=P یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۹ :: 16:22 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
كاريكلماتور ـ بزرگترین آرزويم فقرزدايي از شادي است! لحظاتي از گفتگو با سهراب گلهاشم كاريكلماتوريست مشهدي بهتازگي كتابي در حوزه طنز انتشار يافته كه نويسنده آن، طنزپردازي مشهدي است. جلد دوم «گاهگاهي زندگي شوخي نيست» كه جلد نخست آن در سال 86 انتشار يافته بود، دربرگيرنده مجموعه كاريكلماتورها و جملات طنزي است از سهراب گلهاشم.اين طنزپرداز در سال 1336 در مشهد به دنيا آمده و كار ادبي خود را نيز در سن نوزدهسالگي و با انتشار كاريكلماتورهاي خود در روزنامههاي زادگاهش –خراسان و آفتاب شرق- آغاز كرده است. وي كه در ميان شاخههاي طنز، كاريكلماتور را ترجيح ميدهد تاكنون از طريق تارنگار شخصي و نشريات گوناگون محلي و كشوري، آثار خود را به مخاطبان ارائه داده است.
گلهاشم تحصيلات خود را در رشته زبان و ادبيات فرانسه در دانشگاه سوربن 2 پاريس نيمهكاره رها كرده، اما بعدها مدرك كارشناسي خود را در مشهد دريافت كرده است. آقاي گلهاشم، در آغاز اين گفتگو بفرماييد چه شد كه به كاريكلماتور گرايش پيدا كرديد؟ من از همان دوران جواني عاشق طنز بودم. نخستين آشنايي من با كاريكلماتور- كه با وجود همخانواده بودن با طنز، در اصل گونهاي ادبي است- با خواندن آثار مرحوم پرويز شاپور شكل گرفت. بعد كه براي ادامه تحصيل به فرانسه رفتم، با نوشتههاي طنز ژيلبرت سيبرون كه خود آقاي شاپور هم بيشتر از او الهام ميگرفت، آشنا شدم. به هر حال عاشق جملات طنز بودم و جملات قصار را بسيار دوست داشتم، بنابراين كمكم خودم شروع به نوشتن كردم تا به بزرگترين آرزويم كه فقرزدايي از شادي است، از اين طريق برسم. سهلالوصول بودن اينگونه، تاثيري در روي آوردن شما به آن نداشت؟ خير، من علاقه زيادي به مطالعه داشتم و اين در شرايطي بود كه اوضاع و احوال رو به تغيير و جامعه در حال گذار از دوران سنت به صنعتي شدن بود. كمكم اينترنت وارد زندگي مردم شد و كوتاهنويسي در ميان جوانان بسيار مورد توجه واقع گرديد. اين تغييرات ممكن است شامل حال من هم شده باشد ولي چيزي كه هست، من از قديم به كوتاهنويسي علاقه داشتم؛ همين! چقدر در نوشتههاي خود تحتتاثير ديگران بودهايد؟ من آن اوايل خيلي زياد تحتتاثير كارهاي شاپور قرار داشتم ولي ديگر سالهاست كه روش و سبك خود را عوض كردهام. كارهاي اين استاد عزيز و بزرگوار، به اعتقاد من تنها مخاطب را وادار به تبسم و سپس تعجب ميكرد اما پيامي نداشت. من سعي دارم كارهايي داشته باشم كه ابتدا داراي پيام باشد و بعد بتوانم با آنها مخاطبم را همراه با تبسم به تفكر وادار كنم؛ به اين نحو كه خواننده پس از خواندن هر جمله دوباره آن را بخواند، آن چنانكه ارتباط خيلي خوبي برقرارند و او بتواند وارد لايههاي زيرين جمله شود. اين باعث ميشود خواننده معنا و مفهوم اصلي جمله را با ايهام و تضادهاي موجود در جمله –شوكهايي كه به ناهنجاريهاي اجتماعي، اقتصادي و... شليك ميشود و مخاطب را وادار به انديشيدن ميكند- دريابد. پرويز شاپور در جملهاي ميگويد: «نور چراغ قوه را كج كردم». اين جمله زيباست ولي پيامي به مخاطب نميدهد، اما توجه من به پيام در بيشتر كارهايم باعث تمايز آن از آثار ديگر كاريكلماتوريستهاي بزرگ تهران، شيراز يا اصفهان شده است. با اين حساب باور چنداني به سازه «تعجب» در كاريكلماتور نداريد؟ ديگر اعتقادي به اين اتفاق ندارم؛ چراكه به درد جامعه امروزي ما نميخورد و جامعه نيز آن را نميپسندد. جامعه امروزي ما دوست دارد طنزنويس يا كاريكلماتوريست با قلم خود معمولا به ناهنجاريها شليك كند، شوخي با هنجارها ديگر چندان پسنديده نيست. در مجموع كاريكلماتور، چه جايگاهي در ادبيات دارد؟ اين اصطلاح هيچ معنايي از نظر لغوي ندارد؛ حتي موقعي كه شاملو، شاعر بزرگ، اين تعبير نيمهلاتين، نيمهفارسي را ساخت، خودش گفت كه ما چيزي را درست كرديم و به هر حال پا گرفت و جا افتاد ولي هيچ معنا و مفهومي نداشت! بعدها كساني چون مرحوم عمران صلاحي و مرحوم صابري فومني آمدند و كاريكلماتور را، كاريكاتور كلمات خواندند ولي در فرهنگ امروز خودمان با تعبيرهاي ديگري نيز از آن ياد ميشود؛ به عنوان مثال در تلهتكست كه گاهي نوشتههاي من مورد استفاده قرار ميگيرد، عنوانهايي چون شوخي با كلمات، بازي با كلمات يا طنز كلمات به آن اطلاق ميشود. اما از نظر جايگاه كاريكلماتور بايد گفت كه در ادبيات ايران اين گونه ادبي بهسرعت در حال رشد و باز كردن جاي خود است و در يكي دو سال اخير رشد چشمگيري داشته و مورد توجه قشر عظيمي از جامعه قرار گرفته است. مخاطبان كارهاي من كه بيشتر از طريق فضاي مجازي با آنها در ارتباطم، بين 15 تا 70سالهها هستند. من فكر ميكنم كاريكلماتور در ميان جوانان و بهويژه قشر تحصيلكرده، روشنفكر و دانشجويان ما، جاي خود را تا حد زيادي باز كرده است و علاقهمندان زيادي دارد و اميد زيادي دارم كه اين روند همچنان ادامه داشته باشد. آيا در سطح دنيا نيز اينگونه ادبي موردتوجه است؟ با اين معنا و مفهومي كه مورد تلقي ماست در دنيا رايج نيست. براي نمونه ميتوان به جملات افرادي چون برناردشاو يا چرچيل يا بسياري از بزرگان اروپا و آمريكا اشاره داشت كه هرچند با جملات قصار و كاريكلماتورهاي ما متفاوت است اما طنز و معنا و مفهوم و جايگاه خاص آن در ميان مخاطبانش شباهت زيادي به آثار ما دارد. با توجه به تاثير كسي چون ژيلبرت سيبرون بر شادروان پرويز شاپور، پدركاريكلماتور ايران، ميتوان اينگونه ادبي را در كشور ما متاثر از غرب دانست؟ اينگونه، نهتنها متاثر از غرب نيست كه حتي درست نيست مرحوم شاپور را مبتكر و مخترع اين جملات بدانيم؛ چراكه ما در فرهنگ و ادب گذشتگان خود چنين چيزي داشتهايم. مانند ضربالمثل «موش توي سوراخ نميرفت، جارو به دمش ميبست» يا نوشتههاي عبيدزاكاني كه در ميان آثار خود، جملاتي از اين دست، بسيار داشته است. در نگاه شما، ملاك تشخيص ضعف و قوت يا عمق يك كاريكلماتور چيست؟ اين بستگي به نوع سليقه مخاطب دارد. ممكن است او جملهاي را دوست داشته باشد كه حالت عشقولانهاي!!! مانند اين جمله: «نيامدي، نگاهم دست خالي برگشت» دارد كه پيامي به مخاطب نميدهد ولي اين نوع مخاطب، عاشق اين نوع جملات است و ممكن است ديگر جملات را ضعيف بداند، بنابراين نميتوان كاريكلماتور را با معيار ضعف و قوت تفكيك كرد؛ بلكه فقط ميشود دستهبندياي با ملاك اندازه دوستداشتهشدن آن در ميان مخاطبان داشت. البته از نظر چينش واژگان و بهوجود آمدن جمله و ضعفها و قوتهاي آن نيز ميتوان وارد بحث شد و درباره آن داوري كرد. بالاخره براي ارزيابي كيفي يك كاريكلماتور، بايد ملاكي وجود داشته باشد؟ ببينيد؛ مهم سوژهها هستند كه در كاريكلماتور به آن «كشفيات» ميگويند. ممكن است يك كاريكلماتوريست شهربازي را به عنوان سوژه خود انتخاب كند، مثلا من مينويسم: «ماشين لباسشويي، شهربازي البسه است» يا «براي تاب دادن سبيلش به شهربازي رفت» يا آقاي گلكار در اصفهان و آقاي فرجاللهي در تهران ممكن است هر كدام درباره شهربازي جملهاي بنويسند. در اين ميان من به زيبانويسي اعتقاد دارم به اين معنا كه كار كسي را بهتر ميدانم كه جمله قشنگتري بنويسد. مهم نيست سوژه مال چه كسي باشد؛ حتي برخي كاريكلماتوريستها جملات شاپور را برگردانده و با بازي و جابهجايي كلمات، جمله ديگري ساختهاند. آيا اين حكم، با پياممحور بودن كه از آن ياد كرديد، در تناقض نيست؟ به هيچوجه. پياممحوري در دل اين زيبانويسي وجود دارد؛ بايد زيبا بنويسيم ولي به شكلي كه جمله پيام داشته باشد و زيبا بنويسيم ولي با تبسم، مخاطب را وادار به انديشيدن كنيم. در پايان، وضعيت كاريكلماتور را در مشهد چگونه ارزيابي ميكنيد؟ خيلي از جوانان علاقهمند با من تماس ميگيرند و كار تعدادي از دوستان را هم در برخي نشريات گوناگون ميبينم. اين كارها نقاط ضعف و قوت خود را دارد، چنانكه بعضي خيلي زيباست و بعضي ديگر خيلي پيشپا افتاده. متاسفانه آنطور كه من ميبينم، در مشهد كار كاريكلماتوريستها، شوخي با هنجارها و بسياري از آنها، بدون پيام است. چنانكه گفتم شايد برخي مخاطبان اين را بپسندند، اما من با توجه به روش و سبك كارم، نميپسندم. ![]() روزنامه شهر آرا به تاریخ ۲۰/۴/۸۹ صفحه ۱۲
http://www.shahraranews.com/1389,4,20.html برای دیدن متن اصلی روزنامه روی لینک بالا کلید کرده و سپس در بخش فرهنگ جامعه روی نیستان هنر کلید کنید. شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۹ :: 15:34 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۶ :: 2:29 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
يك كارشناس بازار سرمايه خبر داد راهكاري براي كاهش ريسك بازار سرمايه _ سرمايه :بازار سرمايه در شرايط فعلي به مكاني تبديل شده كه اكثر كارشناسان به دنبال يافتن راهحلي براي مشكلات آن هستند و در اين ميان بسياري از راهكارهاي ارايه شده به جاي برداشتن باري از دوش سهامداران، باري دو چندان را به سهامداران تحميل ميكند. ريسك، يكي از ويژگيهاي بورس است كه در مقابل آن بازده بيشتري نيز نصيب سهامداران خواهد شد. ضمن اينكه حاكم بودن ريسك بر بازار، فضاي رقابتي را نيز تقويت ميكند. در واقع ريسك عاملي است كه بازار سرمايه را به اتكاي آن ميشناسند و سرمايهگذاران با آگاهي از آن، وارد اين حوزه ميشوند. حال چنانچه بخواهيم با مواردي نظير بيمه كردن، ريسك را از بازار برباييم، ميتواند به معناي دست بردن در تعريف بازار سرمايه و شكستن فضاي رقابتي باشد.سهراب گلهاشم، مدير اداري شركت فرآوري سيمان شرق در مورد خبري مبني بر بيمه شدن سهام ترجيحي گفت: «من معتقد هستم راجع به هر قانون و خبري بايد زماني اظهارنظر كرد كه تبصره و قوانين مرتبط با آن نيز مشخص شده باشد. در اكثر مواقع تبصره و قوانين موازي با خبر شنيده شده به قدري متفاوت است كه كاملا خبر را تحتالشعاع خود قرار ميدهد و محو ميكند.»وي در ادامه افزود: «به نظر ميرسد كه دولت قصد دارد در ظاهر امر با توسل به شيوههايي مانند بيمه كردن سهام، به پايين آوردن ريسك بازار بپردازد و سرمايههاي سرگردان را جذب بازار كند. اما توجه به اين نكته ضروري است كه خصلت اصلي سرمايه دير اعتماد كردن است و سرمايه به هر كلام و جملهاي اطمينان نميكند. اين كارشناس بازار سرمايه با اشاره به وضعيت فعلي بازار و شرايط حاكم بر آن، اظهار كرد: « در حال حاضر مسوولان تصميم دارند اين باور را به سهامداران القا كنند كه بازار به سمت رشد و كاهش ريسك در حركت است در صورتيكه دولت از سويي نرخ سود بانكي را 12 درصد تعيين و از سويي ديگر بانك مركزي اوراق مشاركتي با سود 5/15 درصد منتشر ميكند. يعني در ظاهر قصد دارد نقدينگي را از بانكها خارج و به سمت بازار سرمايه سوق دهد ولي در همان زمان اوراق مشاركتي منتشر ميكند با سود 5/15 درصد و ريسك پايين و با توجه به خصلت ترسو بودن نقدينگي، نقدينگي به سمت بازاري حركت ميكند كه كمترين ريسك را دارد; يعني از بازار سرمايه دور و به سمت اوراق مشاركت دولتي حركت ميكند. وي در پايان با اشاره به شرايط نامناسب نمادها، خاطرنشان كرد: «هر جايي كه اين احتمال بسيار بالاست كه نمادي در قيمت بالا بسته شود اما بعد از باز شدن دچار سقوط نشود، دليل آن رشد تاثيرپذيري زياد و عدم ثبات بازار سرمايه از وقايع و اتفاقات در جريان است.» روزنامه سرمایه ۶/۳/۸۶ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۵ :: 1:36 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
و عواقب اختلاف دو تن _سرمايهسهراب گلهاشم، سهامدار تالار مشهد، در گفتوگو با خبرنگار ما، ضمن بررسي دلايل زيان ناشي از سرمايهگذاري در شركت پيام گفت: «باوجود عملكرد مثبت مديرعامل شركت پيام و جذب تعداد قابل توجهي از سهامداران فعال به اين سهم، اختلافات بين مديرعامل و يكي از سهامداران شناخته شده در بازار، سبب شد روند رشد و استقبال سهامداران از اين سهم متوقف شود.»وي سفتهبازي تعدادي از سهامداران و بازي عدهاي از افراد با اين سهم را دو دليل ديگر برشمرد و گفت: «البته تعداد شركتهايي كه توسط سهامداران به بازي گرفته شده و موجب زيان سرمايهگذاران جزء شدهاند، قابل ملاحظه است و اين روند هر سال دربارهء تعدادي از شركتهاي بورسي تكرار ميشود. وي نظارت بر آن دسته از افرادي كه از طريق سايتهاي اينترنتي و با اسامي مستعار اقدام به تبليغ عليه يا بر له شركتها ميكنند را ديگر راهكار برشمرد و گفت: «نمونهءبارز آن غير از پيام، دربارهء پارسخزر نيز صادق است كه تعدادي از سهامداران با تبليغاتي وسيع، اقدام به جذب سهامداران و تشويق سرمايهگذاران براي خريد اين سهام كردند.»اين سهامدار تالار خراسان در پايان گفت: «هيچگاه يك دليل، علت معروفيت سهم خاص نميشود بلكه مجموع عوامل در زياندهي يا سوددهي سهم شركتها و استقبال و عدم استقبال سهامداران اثر دارد.
چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ :: 1:30 :: نويسنده : سهراب گل هاشم
بخشنامه: سرگرمي تازه يا مسكن جديد سرمايه - هر چند ابلاغ بخشنامهء جديد سازمان بورس و اوراق بهادار، اقدام مهمي در راستاي شفافسازي بازار بود، اما بايد گفت كه اكنون بورس تحتالشعاع مسايل هستهاي بوده و صدور چنين بخشنامههايي نميتواند منجر به اعتمادسازي سهامداران شود.» سهراب گلهاشم، سهامدار تالار معاملات خراسان، در گفتوگو با خبرنگار ما تصريح كرد: «اگر چه به تاييد رساندن سود پيشبيني شركتها نزد حسابرسان سبب شفافسازي صورتهاي مالي و شفافيت اطلاعات ميشود اما بايد گفت كه متاسفانه اين بخشنامه در شرايطي صادر شد كه اعتماد سهامداران نسبت به بازار كاهش يافته و ديگر اميد چنداني به آن ندارند.» وي ضمن تاكيد بر اينكه چنين بخشنامههايي بايد در سالهاي گذشته و در شرايطي كه شاخص با رشد مداوم روبهرو بود، صادر ميشد، گفت: «متاسفانه اين بخشنامهها، بيشتر از آنكه گامي در راستاي شفافسازي و بازگشت اعتماد به بازار سرمايه باشد، مسكن جديدي به منظور همدردي با آن دسته از سهامداران زيان ديدهاي به نظر ميآيد كه سرمايههاي خود را به دلايل مختلفي از دست دادهاند.» اين سهامدار خراساني گفت: «در حال حاضر، بورس تحت تاثير منافشات بيروني بوده و بعيد به نظر ميرسد كه سهامداران از ابلاغ اين بخشنامه مطلع باشند، زيرا كه آنان نگران آيندهء بازار و سرمايههاي خود هستند. وي ضمن اشاره به اقدام اخير رييس جمهور مبني بر ديدار از شركت ايرانخودرو و تاكيد وي بر افزايش سوددهي شركتهاي خودروسازي گفت: «اگر چه چنين اخباري ميتواند حاكي از حمايت دولت از سهامداران جزء باشد، اما بايد گفت كه با توجه به چشمانداز صنعت خودرو نميتوان به تحقق سود پيشبيني اين شركتها اميد چنداني داشت.»گل هاشم ادامه داد: «به همين دليل، تنها نتيجه چنين دستوراتي به تعويق افتادن پرداخت سود و عدم تحقق EPS و تغيير مكرر آن خواهد بود.»وي در پايان گفت: «بعيد به نظر ميرسد شركتهاي بورسي موفق به اجراي دقيق بخشنامهء جديد سازمان شو.د روزنامه سرمایه ۶/۲/۸۵ درباره وبلاگ ![]() روزگارم بد نیست ، آسمان زندگیام هم صاف و آبی و هم طوفانی و بارانیست. عاشق طنزم و بزرگترین آرزویم ، فقرزدايی از شادیست. در حوزه طنز،بیشتر به کاریکلماتور مهرمی ورزم که گاهی طنزکلمات ، بازی با کلمات و شوخی باکلمات هم نامیده میشود. کاریکلماتور ، مخاطبهای آگاه و اندیشمند دارد که آنها را با تبسم وادار به تفکر میکند. بسیاری از جملات طنز در نگاه اول یک شوخی ساده و خندهدار بهنظر میرسد، ولی اثرات واقعی آن پس از کمی تفکر و شاید تعجب برای مخاطب آشكار ميشود. کاریکلماتور ، زبان گویايی است که شوخی میکند، میخنداند و به طعنه سخن میگوید، به ناهنجاریها و بدیها شلیک میکند و گاهی ناملایمات و سختیهای زندگی را با طنز تلخ بیان میکند. دردهای اجتماعی را خوب میشناسد و هر اتفاق کوچکی را شاید کمی اغراقآمیز با نیشخندی کنایهدار مورد توجه قرار میدهد و این براستی یکی از جلوههای زیبای ادب و هنر معاصر است برای اولین بار در تابستان 1355 نوشته های من در یکی از روزنامه هاي چاپ مشهد منتشر شد و از آن تاریخ تاکنون باخیلی از نشریات کشور با امضای : هوای تازه ، حبابی روی آب ، پارازیت و سهراب همکاری دارم ، اولین جلدکتابم تحت عنوان گاه گاهی زندگی شوخی نیست ،مجموعه کاریکلماتور و جملات برگزیده طنز بود که در بهار 86 در تهران به چاپ رسید و دومین جلد به نام چند قدم به حرف حساب در بهار 89 در نمایشگاه کتاب تهران رو نمایی شد. سومین کتابم با نام "قلم کم حرف" در آذر ماه 95 توسط نشر افراز در تهران وارد بازار نشر شد و برای اولین بار در ایران بخشی از کاریکلماتورهای این کتاب به انگلیسی و عربی ترجمه شده است. این وبلاگ، مجموعه ایست از کاریکلماتورها وحرف های بی حساب کوچه پسکوچههاي دلم، شاید بتوانم صورتت را بخندانم و مهمان لبخندتو باشم. آرشيو وبلاگ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||